حجۃ الاسلام و المسلمین
سید جواد نقوی
مدیر جامعه العروۃ الوثقیٰ
مسجد بیت العتیق
لاهور پاکستان
خطبه اول: «قول ثابت» ایدئولوژی است که به جامعه بشری «ثبات» می بخشد
خطبه دوم: بدترین شکل انحطاط بشریت، سکوت در مقابل جنایات وحشیانه امروز است
دامنه زندگی انسان از زندگی دنیوی گسترده تر است و به زندگی اخروی و ابدی می رسد و توشه ای این حیات جاودانه در همین زندگی دنیوی در سایه تقوا باید فراهم شود.
فرصتی که خداوند در این دنیا در اختیار مان قرار داده است فرصت گرانبهایی است، لذا تمام تلاش مان را بکنیم تا همه نیازها و ضرورتهای زندگانی اخروی را در همین زندگی دنیوی تامین کنیم.
حفظ حیات طیبه
یکی از مراحل زندگی دنیوی، حیات طیبه است و برای حیات طیبه لازم است که انسان خود را از حیات خبیثه دور نگه دارد۔ برای اینکه حیات طیبه و حیات خبیثه باهم اختلاط پیدا نکنند خداوند متعال هدایت نموده که برای حفظ حیات طیبه مان از حیات خبیثه دور بمانیم۔
همه شئون زندگی دنیوی، خواه مربوط به زندگی اجتماعی باشد یا زندگی خصوصی، اقتصادی و خانوادگی، در همه می توان اسباب خباثت و شر را یافت. معنای حیات خبیثه و طیبه از نظر قرآن کریم این است که زندگی طیبه آن است که در آن رشد و تکامل باشد و زندگی آن پربار و مثمر ثمر باشد. اما حیات خبیثه آن است که هر چه بذر در آن کاشته شود، نتیجه ی مفیدی ندارد، مانند زمین بایر بی فایده می باشد. این ارض خبیثه و بلد خبیثه که در قرآن آمده است در واقع به حیات خبیثه اشاره شده است. و این خباثت اغلب در انسان ها یافت می شود.
اگر در نظر بگیریم که خداوند متعال به واسطه این همه انبیا چقدر زندگی انسان را تزکیه کرد، اما می بینید به خصوص در عصر ما که نه این تزکیه نتیجه می دهد، نه تحصیل نتیجه ای دارد و نه تربیت اثری دارد. هر تلاشی بی سود ثابت می شود، معنایش این است این جامعه و این نسل خباثت دارد و زندگی آنها بر اساس حیات خبیثه بنیان نهاده شده است.
ویژگیهای حیات طیبه
در مقابل این، حیات طیبه است که قرآن کریم آن را به عنوان شجره طیبه مثال آورده است که اولین ویژگی آن این است که ریشه هایش مقاوم و استوار است و هیچ باد و طوفانی نمی تواند آن را از ریشه کند، دومین ویژگی آن این است که شاخه های آن در آسمان است یعنی شاخه هایش بلند است، سومین ویژگی آن این است که به طور مداوم و پیوسته میوه می دهد۔
در مقابل حیات طیبه، قرآن از حیات خبیثه مثال آورده است که ویژگی آن این است که ریشه ندارد، استواری، دوام و ثبات در آن نیست.
ممثل این مثالها نیز در آیه بعد آمده است، یعنی کسانی که صاحب حیات طیبه هستند و مؤمن هستند، خداوند متعال به وسیله قول ثابت به آنها ثبات و دوام می دهد.
معنای قرآنی قول ثابت
در این چند آیه خدای متعال بیان کرده است که حیات طیبه همان کلمه طیبه است و نام دیگر کلمه طیبه قول ثابت است. ویژگیهای کلمه طیبه همان است که در بالا ذکر شده است۔ اگر یکی از این ویژگی ها در آن نباشد، مصداق کلمه طیبه نخواهد بود. و بعد این کلمه طیبه که خود ثابت و ماندگار است سبب استواری و ماندگاری مؤمنان نیز می گردد.
نمونه های زیادی از کلمه طیبه یا قول ثابت وجود دارد. لازم نیست آنچه به صورت کلام از دهان خارج می شود، همان قول باشد، بلکه در قرآن، کلمه ’قول‘ هم لفظ است و هم غیر لفظ، آنچه را که انسان قصد می کند، آنچه را که فکر می کند، و آنچه را که صحبت می کند، حتی آنچه انسان انجام می دهد نیز ’قول‘ گفته می شود. بنابراین در قرآن قول به معنای وسیع به کار رفته است، یعنی به اراده و علم الهی نیز قول گفته می شود.
خداوند به وسیله قول ثابت به مؤمنان دوام می بخشد. قول ثابت یعنی اعتقادات اسلامی و احکامات خداوند، یعنی آنچه که ایمان آوردن به آن لازم است و آنچه که زندگی گزراندن طبق آن واجب است همه ی اینها قول ثابت است۔
برای اینکه این موضوع را به بهترین نحو درک کنید، از شما می خواهم که کتاب های شهید مطهری را مطالعه کنید، زیرا شهید مطهری فردی است که دین را به خوبی درک کرده و آن را به صورت مستدل و ساده به دیگران یاد داده است، زیرا او بهترین عالم و همچنین بهترین معلم بوده است۔
او در کتاب «مقدمه ای بر جهان بینی اسلامی» نظام دین را در ذیل این آیه؛ يُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الْآخِرَةِ ۖ، بعنوان قول ثابت ارائه داده است.
قول ثابت از نظر شهید مطهری
شهید مطهری این قول ثابت را ایدئولوژی توصیف کرد. اصطلاح ایدئولوژی که در اصل از زبان فرانسوی است، از دیرباز در بین ما رواج داشته است، انقلاب فرانسه و رنسانس دموکراسی، سکولاریسم، لیبرالیسم و انقلاب صنعتی را به وجود آورد و پس از آن مفهوم ایدئولوژی نیز ظهور کرد. کارل مارکس بعدها کمونیسم را به عنوان یک ایدئولوژی معرفی کرد. در اصل، ایدئولوژی با تفسیر مدرن آن متفاوت است، امروزه ایدئولوژی به عنوان یک سیستم جامع تنظیم کننده تمام جنبه های زندگی بشر استفاده می شود. این بینش یا ایدئولوژی سیستماتیک که در فارسی یا عربی میتوان آن را «مکتب» نامید، ایدئولوژی مدونی است که بر همه جنبههای زندگی انسان اعم از روابط اجتماعی، آموزش، اقتصاد، آگاهیهای بهداشتی و ایمنی حاکم است مثل «الکتاب»، در درس تفسیر قرآن بیان کردیم که «الکتاب» در « ذَٰلِكَ ٱلۡكِتَٰبُ لَا رَيۡبَۛ فِيهِۛ» صرفاً به معنای کتاب یا نوشته نیست، بلکه به عمل مجتمع کردن و حفظ کردن عناصر پراکنده زندگی اشاره دارد. بنابراین، وقتی الله سبحانه و تعالیٰ صحایف آسمانی را به عنوان «کتاب» توصیف میکند، مقصود او تالیف مجموعهای از امور زندگی است که به دقت تنظیم شده است. این کتاب نماد ایدئولوژی و «قول ثابت» است که مردم را به یک امت تبدیل می کند. و هنگامی که خداوند به مؤمنان استواری و ثبات می دهد، در واقع ایدئولوژی و قول ثابت برای آنها ترتیب می دهد.
شهید مطهری هم عالم بود هم معلم
شهید مطهری در این زمینه مثال بی نظیری زده است. من از شهید مطهری بخاطر آن صحبت می کنم چون ایشان همیشه هدفمند حرف زده است۔ ایشان در ضمن یک خاطره بیان نمود که در دوران تحصیل علوم دینی احساس کرد بین دینی که در کتاب ها آمده و دینی که مردم عمل می کنند تفاوت زیادی وجود دارد. سپس تصمیم گرفت هم تفسیر اجتماعی دین و هم آموزه های موجود در قرآن و حدیث را مطالعه کند. هرچه بیشتر در آن فرو رفت، شکاف آشکارتر شد. از این رو تصمیم گرفت که درک علمی دین را به مردم عرضه کند. چون علما در زمان او از ابلاغ تفسیر علمی دین به عموم مردم خودداری می کردند و معتقد بودند که این تفسیر فقط مختص حوزه است. پس ایشان فهم درست دین را به مردم منتقل کرد. علاوه بر این، توجه به این نکته مهم است که هر نسلی دیدگاه خاص خود را نسبت به زندگی دارد که به دلیل تغییر سیستم های اجتماعی تغییر می کند. همانطور که سبک زندگی تغییر می کند، نظام زندگی باید مطابق با آن سازگار شود. اگر نظام با مقتضیات معاصر هماهنگ نباشد، خطر انحراف جامعه وجود دارد. بنابراین، ما به سیستم هایی نیاز داریم که منعکس کننده وسایل و روش های زندگی موجود باشند. غیرممکن است که بتوان یک سیستم زندگی پنجاه سال پیش را الآن اجرا کرد. تحمیل سبک زندگی نسل قبل به زندگی کنونی به هرج و مرج می انجامد. در حالی که جوهر دین بدون تغییر باقی می ماند، درک آن باید طبق نیاز امروز باشد. ما به دیدی پایدار از زندگی مبتنی بر جهان بینی تزلزل ناپذیر نیاز داریم. و این همان «قول ثابت» است. این قول ثابت از کجا می آید؟ شهید مطهری به خوبی بیان کرده که این محصول ایدئولوژی و مکتب جهان بینی است. ایدئولوژی زاییده جهان بینی است. جهان بینی به معنای نظریه جهان هستی و ایدئولوژی به معنای نظریه حیات است. و آنچه برای ما ضروری است نظریه حیات است.
آیا باید نظریه زندگی هر کس را می شود اتخاذ کرد؟ اگر این اتفاق بیفتد، این قول ثابت نخواهد شد زیرا قول ثابت دیدگاهی است که ریشه هایش بسیار محکم است. ریشه هایش در جهان بینی رسوخ دارد. فلسفه حیات برگرفته از نظام هستی می تواند زمینه ساز استواری مؤمنان شود. چنین نظریه ای می تواند اساس زندگی انسان شود. این نیاز واقعی جامعه بشری است. در غیر این صورت اسطوره ها، افسانه ها خرافات همه اینها در جامعه بشری رواج پیدا می کند. این چیزی است که امروز جامعه ما از آن رنج می برد. و قرآن نیز این دو امر را مطرح می کند، نظام هستی و نظام حیات. این دین است که با زندگی انسان سازگار است. و اینجاست که انسان از حیات طیبه برخوردار می شود.
خطبه دوم
سکوت محض در مقابل درندگی آشکار
امروز همه دنیا شاهد هست که به دلیل کمبود انسانیت، بربریت و حیوانیت در وجود انسان جا پیدا کرده است. افرادی که شبیه انسان دیده می شوند، بدترین جانوران درنده ی روی زمین هستند. یکی از انحطاط بشریت امروز این است که کسانی که از اسرائیل و آمریکا و اروپا هم وحشی ترند، تماشاگران این جنایات می باشند. آنها می توانند کارهای زیادی انجام دهند اما هیچ کاری انجام نمی دهند. یک سال از این جنایات می گذرد و وحشی گری صهیونیست ها ادامه دارد اما هیچ اقدامی صورت نمی گیرد. آنهایی که وحشیگری می کنند، مردمی باتقوا نیستند، حیوان هستند. اما آنهایی که سکوت می کنند مدعیان بزرگ انسانیت هستند. مسلمانان هستند، حاکمان اسلامی هستند، سیاستمداران هستند، رهبران دینی هستند، شخصیت های ارشدی هستند که ادعاهای بزرگی دارند، اما این همه ظلم و جنایت را به چشم خود می بینند اما اینگار چیزی ندیدند. عموم مردم هم معمولاً اینطور نیستند اما در اینجا در این مورد مردم نیز مانند این افراد خواص از انسانیت فاصله گرفته اند. عموماً خلق و خوی مردم این است که گاهی اوقات برای بعضی چیزها خودشان برانگیخته و تحریک می شوند. بعضی موقع ها برای تحرک در آنها دستورالعمل هایی به آنها داده می شود. اما مواردی وجود دارد که واکنش طبیعی مردم بروز می کند. در اینجا نه واکنشی دیده می شود و نه حرکتی. درست است کسی آنها را بیدار نمی کند، اما با دیدن تصاویر، فیلم ها و اخبار، واکنش طبیعی باید دیده شود. ما می توانیم در امور شخصی خود ببینیم که وقتی چیزی به ما صدمه می زند ما به تنهایی واکنش نشان می دهیم، اما در اینجا چیزی نمی بینیم. یعنی حالت طبیعی آنها نیز مخدوش شده است. این نیاز به مطالعه دقیق دارد.
ما موضوع آسیب شناسی اجتماعی را به دانشگاه ها، دانشجویان و موسسات ارائه کردیم، اما چون این موضوع فایده مادی ندارد، هیچکس علاقه مند نیست درمورد آن مطالعه ای بکند. وقتی نوزاد به دنیا می آید باید گریه کند که نشانه زندگی است. جامعه امروز نه حرف میزند، نه گریه میکند، یعنی مرده است. نه احتجاجی، نه صدایی، نه مطالبه ای. امروز که حملات در لبنان اتفاق می افتد، خود لبنانی ها هیچ عکس العملی نشان نمی دهند، لبنانی ها که فقط اهل ضاحیه نیستند، مردم مناطق دیگر لبنان نیز ساکت هستند. همه آنها فکر می کنند که هدف دشمن قرار نمی گیرند. اگر پاکستان صدای خود را بلند می کرد، هر کشور دیگری صدای خود را بلند می کرد تا جلوی این ظلم را بگیرد، آن وقت می شد جلوی این کار را گرفت اما همه مرده اند. به گفته یک دختر فلسطینی، شما مرده ای، ما نمرده ایم، ما کشته شده ایم، اما پس از کشته شدن زنده ایم، اما شما مرده ای. به عرب ها می گفت شما بی حس و بی لیاقت و مرده ای و شایسته نیست که از شما کمک بخواهیم، چرا از مرده گان کمک بخواهیم. این یک واقعیت است که این مردم وقتی استقامت و استواری آنها را می بینیم احساس می کنیم زنده هستند. این علما و مفتیان بزرگ چگونه از یک سال ساکتند؟ قرآن علمای یهود را لعنت کرده است زیرا آنها در برابر ظلم سکوت کردند. این لعن محدود به علمای یهود نیست، بر همه صدق می کند. این سالی که گذشت سال آزمون بود که طیب و خبیث را جدا بسازد. کشور ما در 7 اکتبر کنفرانس همه احزاب برگزار کرد و فقط بیانیه صادر کرد و هیچ چیز دیگری نداشت و انشاء الله در 7 اکتبر 2025 دوباره تشکیل جلسه می دهد. آنها تا یک سال شاهد وحشیگری حیوانات، تکه تکه شدن کودکان، گرسنگی، تشنگی، و این همه ظلم خواهند بود و هیچ عکس العملی نشان نخواهند داد. وقتی در ترکیه به یک گربه ظلم شد، کل ترکیه از جمله اردوغان بیرون آمدند و قاتل گربه را مجازات کردند، در حالی که همین اردوغان با همراه ملتش، به همه معاملات با اسرائیل ادامه می دهد و صادرات و واردات را قطع نکرد. بقیه کشورهای اسلامی و غیر اسلامی هم همینطوراند۔
گریه کنندگان کربلا بر لبنان نیز بگریند
سید حسن نصرالله بسیار آدم بزرگ و قابل احترامی بود. شاعری از کلام امام حسین علیه السلام نقل کرده و می فرماید: «ان کان دین محمد لم یستقم الا بقتلی یا سیوف خذینی» که اگر دین محمد (ص) بدون خون من محفوظ نمی ماند، سینه ام آماده است برای شمشیرها برای تیرها و نیزه ها. سید نصرالله این کار را کرد و نشان داد که اگر اقصی بدون خون من و قتل من نمی تواند آزاد شود، بیایید ای موشک ها، سینه نصرالله حاضر است. خونشان را برای اقصی داد اما هنوز دنیا ساکت است. این طیبین به جایگاهی با وقار دست خواهند یافت و الگوهایی برای نسل های آینده خواهند شد. آن مجاهدانی که پیوسته در غزه و لبنان به شهادت می رسند، اما حاضر نیستند قدمی به عقب بردارند، طیبین هستند و خداوند آنها را ممتاز کرده است. خوشحال نشویم که ما نجات یافته ایم و آنها شهید می شوند، در واقع آنها از ما متمایز هستند تا بتوان گفت اینها همان طیبین هستند که خداوند آنها را برگزیده است. این نباید روش گریه کنندگان بر کربلا باشد. اگر می خواهی در برابر ظلم گریه کنی، باید در برابر هر ظلمی گریه کنی. اگر حمایت از مظلوم، دین است پس باید از هر مظلومی حمایت کرد. روز کربلا در یک روز تمام شد، ظلم به اسرا نیز روزی تمام شد، اما آنهایی که حمایت نکردند مردند و ملعون اعلام شدند، شهدای کربلا امروز زنده اند و تا ابد زنده خواهند بود. امروز هم همینطور است، این داستان ظلم تمام می شود، اما مجاهدان سربلند می شوند و آنهایی که ساکت ماندند ننگ و عار نصیب شان می گردد.
والسلام علیکم و رحمۃ الله
تبصرہ کریں