سخنرانی دوم، ۱۴ آذر، 1403

آیا احکام دین فقط مربوط به آخرت است؟/ درد حضرت فاطمه (س) چه بود؟، حجۃ الاسلام سید جواد نقوی

امروز مجلس شهادت بی بی زهرا (س) برگزار می شود. اعمال ما باید شبیه اعمال بی بی زهرا (س) باشد، سپس در غم او گریه کنیم، اولین چیزی که به بی بی شباهت داشتہ باشیم این است که ما درد فاطمی در دل داشتہ باشیم۔

سخنرانی دوم حجۃ الاسلام سید جواد نقوی بمناسبت ایام شھادت حضرت زھرا سلام اللہ علیہا در جامعہ ام الکتاب پاکستان لاھور

جنبه های مختلف دستورات دینی

این خطبه فدکیہ حضرت فاطمه زهرا (س) یک برنامه درسی کامل و تصویری جامع از دین است کہ یکی از مھمترین موضوعات آن تبیین فلسفہ احکام است۔ فلسفه احکام و دین به معنای تبیین مقصود از احکام و دستوراتی است که خداوند برای هدایت انسان صادر کرده است. یکی از جنبه های احکام این است که خداوند متعال انسان را راهنمایی کرده است که در همه امور زندگی روزمره خود باید از چه حدودی پیروی کند. وجه دوم این احکام این است که این احکام با چه ادله ای ثابت می شود. کدام آیات قرآن و کدام سخنان رسول اسلام (ص) و ائمه اطهار (علیهم السلام) این احکام را ثابت می کند؟ وجه سوم این است که وقتی این احکام مورد تأیید قرآن و سنت قرار گرفت، باید توضیح داد که هدف از این احکام چیست. آیا کسب پاداش اخروی هدف اصلی است؟ اگر همه این احکام فقط برای ثواب آخرت باشد، ارتباط آنها با زندگی دنیوی قطع می شود، زیرا ثواب آن در آخرت است، در این دنیا پاداشی برای آنها وجود ندارد، آن وقت این احکام در زندگی دنیوی بی فایده می شود.
گرچه اینطور نیست، نتیجه این احکام قطعاً در قالب ثواب اخروی پیدا می شود، اما ارتباط تنگاتنگی با زندگی دنیوی دارد و آن این است که همه این احکام برای سامان دادن، زیبا نمودن و پربار کردن به زندگی دنیوی است. اگر در دنیا نتوانیم نتیجه این دستورات را بہ دست بیاوریم، یقینا ثواب اخروی را هم نخواهیم گرفت. زیرا ما کارھای را انجام می دهیم که در دنیا فایده ای ندارد. در حالی که نتیجه نهایی از نتیجه دنیوی حاصل می شود. الدنیا مزرعة الاخرۃ.

آیا احکام دین فقط مربوط به آخرت است؟

جناب زهرا سلام الله علیها این جنبه را روشن کرده که اینطور نیست که احکام دین برای ثواب اخروی باشد، بلکه پروردگارعالم این احکام را برای سازماندھی ھمین دنیا آنھا نازل کرده است. هر عبادت و دستوری در این دنیا هدفی دارد که ما از آن غفلت کرده ایم. در درس الهیات و برنامه درسی ما، اهداف احکام کاملاً نادیده گرفته شده است. ما باید از این خطبه سبک فاطمیه را یاد بگیریم که بی بی چگونه دین را تفسیر کرده است. اگر دین حاکم در جهان و آنچه از منبرها بیان می شود را در نظر داشته باشید و سپس این خطبه را بخوانید، تفاوت آشکاری خواهید دید. برای فهم دین باید رویکرد و روش فاطمی را در پیش بگیریم.

درد حضرت فاطمه (س) چه بود؟

درباره شخصیت بی بی زهرا (علیها السلام) در بین اهل بیت (علیهم السلام) حرف زیاد است. همانطور که قبلاً گفتم امام حسین (علیه السلام) در دل ما غمگین است. ما غم امام حسین (ع) را به دلیل دیگری در دل داریم و امام حسین (ع) به دلیل دیگری غمگین است. غم و اندوه امام حسین (علیه السلام) همان است که او را مجبور به ترک مدینه، ترک قبر پیامبر و مادر کرد، و از مکه و خانه کعبه خارج شد و به کربلا رفت.
غم بی بی زهرا علیهاالسلام از طریق این خطبه معلوم می شود. این خطبه ای نیست که در شرایط عادی ایراد شدہ باشد. بلکه این خطبه در شرایط بسیار غیرعادی و سنگین ایراد شده است، یعنی از یک طرف بی بی از ارتحال رسول خدا (ص) ناراحت است، از طرف دیگر از سلب حقش سخت اندوهگین است. و سپس ضایع شدن حق امیرالمؤمنین، این سه مشکل عمده است. و بعد مشکلات خانگی پیش روی شماست.

نقش کنیزان بی بی زهرا (س.

امروز مجلس شهادت بی بی زهرا (س) برگزار می شود. اعمال ما باید شبیه اعمال بی بی زهرا (س) باشد، سپس در غم او گریه کنیم، اولین چیزی که به بی بی شباهت داشتہ باشیم این است که ما درد فاطمی در دل داشتہ باشیم، بی بی در بدترین و سخترین شرایط ھم برای مردم در حال تبیین فلسفه دین است، معنایش این است که تبیین دین باید هدف انسان در هر موقعیتی باشد. زیرا دین بر اهل بیت(ع) نازل شده است و تبیین دین در هر شرایطی بر عهده اهل بیت(ع) است و گرفتن دین از اهل بیت در ھر شرایطی بر عهده امت است. وگرنه امت با گرفتن دین از دیگران کجا می رود این را شما با چشم ھای تان دیدید؟

حج مایه ثبات دین است

بی بی دوعالم در این خطبه فدکیه فلسفه احکام شرعی و اساسی دین را در یک بند بیان کرده و آنقدر کوتاه و مختصر است که گویی دریا را در کوزه ای محصور کرده است. نقطه ای که بحث ما درمورد آن ادامه دارد، فلسفه حج است. «الحج تشییدا للدین» از جانب خداوند حج برای پایداری و ثبات دین مقرر شده است. بی بی در این جمله از سه کلمه حج، تشیید و دین استفاده کرده است. کلمه اصلی در این جمله دین است، اگرچه در آخر جمله آمده است، اما ابتدا باید دین را بفهمیم، سپس حج و تشیید فهمیده می شود. زیرا هدف تشیید و تقویت دین است و وسیله تقویت حج است. پس اصل مطلب دین است.

معنای دین چیست؟

دین واژه ای آشنا برای همه است اما معنای آن مبهم است. ابهام به این صورت است که اگر از علما بپرسید معانی دین چیست، می گویند دین 70 معنا دارد، معلوم می شود که چقدر دین مبهم است؟ در «مالک یوم الدین» یکی می گوید دین یعنی ثواب، یکی می گوید حساب، یکی می گوید قیامت، وقتی دین هفتاد معنا دارد، ما نمی دانیم که مراد از آن در قرآن چیست؟ قرآن از این قبیل کلمات فراوانی دارد و ما نمی دانیم منظور خداوند کدام معنی بوده است، پس در چنین مواردی راه هدایت بسته می شود. اینطور نیست. اشتباہ می کنند کسانی کہ می گویند یک کلمه هفتاد معنا دارد. یک کلمه فقط یک معنی دارد اما یک کلمه در هفتاد معنی به کار می رود. اساساً هر کلمه یک معنای اصلی دارد، معانی دیگر به عنوان لوازمات و روابط با آن مراد گرفتہ می شود. زیرا افرادی که فرهنگ لغت را ساخته اند افرادی بی عقل نبودند که هفتاد معنی برای یک کلمه درست کنند. مثل این است که یکی نام دو پسرش را زید زید بگذارد. هیچ عاقلی همچین کاری نمیکند هیچ مرد عادی دو پسر را یک نام نمی گذارد. حتی تلاش می شود نامی را که متعلق به هیچکس در کل خانواده یا روستا نباشد، بگذارد. واژگان ھم این گونه هستند هر کلمه برای معنای خاصی تعریف شده است. اگر به کلمه ای دو معنا داده شود، می گویند فرهنگ ساز آنقدر احمق است که برای یک کلمه دو معنا درست کرده است، از کجا بدانیم که این کلمه کدام معنی دارد. عرب ها این کار را نکردند و عجم ها هم این کار را نکردند. اما یک چیز مسلّم است که یک کلمه باید در معانی متعدد به کار رود. استعمال به این معنا نیست که اینها معانی آن است، بلکه استعمال به این معناست که معنای دوم با معنای اصلی خود ارتباط و تعلقی دارد. بنابراین کلمات برای بیش از یک معنی به کار می روند، اما کلمات برای بیش از یک معنی تشکیل نمی شوند. بنابراین دین فقط یک معنا دارد، بقیه معانی مانند ثواب، حساب، اجر، قیامت، همه اینها بر اساس رابطه با این معنای اصلی قابل درک است.
وضعیت امروز جامعه ما این است که همه سعی می کنند دین را به دیگران بیاموزند اما خودشان حتی معنای دین را نمی دانند. برای دانستن معنای دین می توان به کتاب های لغت مراجعه کرد، اما معتبرترین کتاب درین زمینہ مفردات راغب است، علامه راغب اصفهانی شخصیت بزرگی است، روی لغات قرآنی بسیار کار کرده و معنای دقیق کلمات را بیان کرده است. وی و سایر فرهنگ شناسان نیز معنای دین را بیان کرده اند.

منظور از دین چیست؟

دین یعنی قانون و احکامی که مطاع باشد یعنی دستوراتی کہ مورد اطاعت قرار بگیرد. بقیه معانی از لوازم آن است. علامه مصطفوی که از علمای معاصر است، کتابی 14 جلدی به نام التحقیق تألیف کرده است که در آن جدای از معانی واقعی اصطلاحات و واژه های قرآنی، لوازمات آن نیز بیان شده است. بنابراین در معنای واقعی دین دو چیز وجود دارد، یکی قانون و دیگری مطاع بودن. بر اساس این تعریف، اگر اسلام دین ماست، آن بخشی از اسلام که به آن عمل می کنیم، دین ماست. و قسمتی که هنوز عمل نشده دین حساب نمی شود.
تعریف دین مطلق است، لازم نیست قانون از آن خدا باشد، آن را دین می نامند، قانون را هرکسی تجویز بکند، اگر روی آن قانون عمل شود، به معنای لغوی آن را دین می نامند. اما در اصطلاح قرآن دستور خداوند دین نامیده می شود نه دستور همگان. تمام دستورات خداوند در قرآن یا تمام دستوراتی که از طریق پیامبر اکرم به ما رسیده است، دین ما محسوب نمی شوند ھمان مقداری از احکام که به آن عمل می کنیم، دین ما نامیده می شود. هر چقدر هم که این احکام را به عنوان احکام الهی بپذیریم و به آن ایمان داشته باشیم، اما دین ما نخواهد بود. چون آن را به عنوان امر واجب نپذیرفتیم، فقط فرمان خدا را پذیرفتیم. لذا دین ما به حساب نمی آید. بنابراین، از نظر اصطلاح قرآنی، دین دو جزء است، یکی فرمان خدا و دیگری عمل بہ آن.

آیا اطاعت از فرمان حاکم دین است؟

در عصر امروز اطاعت از اوامر حاکم دین است یا خیر؟ بنابر معنای لغوی، قطعاً دین است، زیرا دین، نام اطاعت از دستورات است. شما در یک نظام حکومتی دموکراتیک زندگی می کنید، حاکم خود را با دستان خود انتخاب می کنید و سپس از دستور آن حاکم اطاعت می کنید، پس دین شما نیز همین خواهد بود. قرآن قائل به حاکمیت خداست و بعد از آن رسولش و سپس امامی که از جانب خدا باشد، آن حاکم شماست اگر طبق این روال شما سستم حکومت دارید حکم حاکم برای شما دین خدا خواھد بود اما اگر حاکم انتخاب کردہ خود تان باشد اطاعت از دستورات حاکم دین الھی نمی شود، پس شما پیرو دین خدا نیستید، بلکه پیرو دین دموکراسی هستید. پس دین شما مردم سالاری است، امامت دین نیست.
دین دیگری که همه ما بدون توجه به مذهب و ملیت از آن پیروی می کنیم، دینی است که اجداد ما ایجاد کرده اند. یعنی قوانین و مقررات و آداب و رسومی که از زمان نیاکان ما جاری بوده و ما به شدت از آنها پیروی می کنیم. این رسومات دین ما است. به آن دین نیکان می گویند و همه از آن پیروی می کنند.

چه کسی واقعاً متدین است؟

متدین واقعی که دین خدا را پیروی می کند، کسی است که به تمام قوانینی که خداوند صادر کردہ است عمل کند، کسی کہ فقط نماز می خواند یک فرمان خدا را انجام دادہ است. فقط نمازگزار را نمی توان متدین دانست.
منابع دین چیست؟ و بہ احکام چہ کسانی اگر عمل کنیم متدین محسوب می شویم؟ احکام خدا یعنی قرآن، احکام رسول خدا، امام و عقل، اینها منابع دین هستند، کسی که دستورات آنها را انجام دهد، متدین نامیده می شود. چرا خداوند این قوانین را وضع کرده است؟ این چیزی است که بی بی فاطمه زهرا(س) در این خطبه برای ما توضیح می دهد. خدا ما را برای هدفی آفریده است و در این دنیا باید به این هدف برسیم، برای رسیدن به این هدف، خدا دین را آفریده است. یعنی اگر در این دنیا از تمام قوانینی که خداوند صادر کردہ است پیروی کنیم، می توانیم به این هدف برسیم. بنابراین پیروی از احکامی که خداوند در راه رسیدن به هدف وضع کرده است دین نامیدہ می شود.

دین یک ایدئولوژی است

خداوند دین را به صورت کتاب نازل کرده است کتاب به معنای کتاب روی کاغذ نیست، بلکه کتاب به معنای مجموعه قوانین تنظیم کننده زندگی انسان است که در قالب یک ایدئولوژی و مکتب ارائه شده است. این مجموعہ قوانین برای هر زمینه ای از زندگی انسان است، یعنی خداوند برای هر زمینه ای از زندگی قوانینی را تعیین کرده و این قوانین را در قالب دین برای انسان فرستاده است. اما ما دوباره آن مجموعہ را پراکنده کردیم، عبادت را به مساجد بردیم، امامت را به عقیده گرہ بستیم و قرآن را برای ثواب رساندن به اموات گذاشتیم، و قوانین مربوط به برخی از حوزه های زندگی را بطور کامل نادیدہ گرفتیم.

دین نیاز به تقویت دارد

این دین به قوت و تقویت نیاز دارد، ’خذ الکتاب بالقوہ‘ دین خودش هم قوی است و وقتی شما دین را قبول کردی باید با قدرت کامل قبول کنید. رابطه و التزام به دین باید با قوت و قدرت کامل باشد، این قدرت را ما ھمہ جا نیاز داریم۔ امروز در مقایسه با یک مشت یهودی، این ھمہ مسلمانان ذلیل شده اند۔ در مقایسه با هشتاد و پنج میلیون یهودی، تمام جهان اسلام توسط آنها ذلیل و رسوا شده است پس قوی نیستند. قرآن می فرماید: « وَاَعِدُّوْا لَـهُـمْ مَّا اسْتَطَعْتُـمْ مِّنْ قُوَّةٍ وَّمِنْ رِّبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُوْنَ بِهٖ عَدُوَّ اللّـٰهِ وَعَدُوَّكُمْ وَاٰخَرِيْنَ مِنْ دُوْنِـهِـمْۚ ». در برابر دشمنان قدرت به دست آورید تا بر آنها مسلط شوید. این دستور دین بسیار مهم است. نیت شما قوی باشد، فهم و ادراک شما باید قوی باشد، در قضاوت باید قوی باشید، در برابر دشمن باید با قوت بایستید.
دین ضعیف نیست، خداوند برای استحکام دین بھترین اھتمامی ورزیدہ است و حج نیز جزئی از این اھتمام است که جناب زهرا علیهاالسلام به آن اشاره فرمودند «والحج تشییدا للدین» که خداوند حج را برای تقویت دین قرار داده است. اما کدوم حج سبب تقویت دین می شود؟ این حج کہ نخی از پارچہ پارہ پارہ شدہ دین است چگونه دین را قوت می بخشد؟ ما عبادات را جدا کردیم، سیاست را جدا کردیم، معاملات را جدا کردیم و حج را نیز از عبادات جدا کردیم و آل سعود تجارت خود را روی این حج برنامہ ریزی کردند. این حج نمی تواند دین را تقویت کند. این حج نه در دنیا به مسلمانان می تواند نفعی بدھد و نه در آخرت، فقط به نفع آل سعود است.
بی بی که می گوید دین با حج تقویت شده است باید بدانیم آن کدام حج است؟ در مورد این حج بعداً انشاءالله صحبت خواهم کرد.