تحلیل اوضاع مقاومت ۱۱ آبان ماہ 1403

ترس امریکا و اسرائیل از حمله گسترده ای ایران/ بهترین انتخاب حزب الله برای دبیرکل: حجۃ الاسلام جواد نقوی

اگرچه اسرائیل فکر می کرد که با کشتن رهبران حماس و حزب الله آنها را می تواند عقب براند، اما کور خوانده بود. تشدید حملات حزب الله و حماس بعد از کشتن شدن رهبران شان خیلی بیشتر از قبل بود. مثل خبر امروز که حزب الله توانست هفت اسرائیلی از جمله افسران آنها را بکشد

ناچیز بودن حمله اسرائیل به ایران
یکی از موضوعات اصلی این هفته حمله اسرائیل به ایران است که در هفته گذشته انجام شد. ایران حمله گسترده ای را به اسرائیل انجام داده بود که با وجود ادعاهای بزرگ اسرائیل نتوانست آن را متوقف کند و 80 درصد موشک های ایران به هدف آنها اصابت کرد پایگاه های نظامی و هوایی اسرائیل توسط ایران هدف قرار گرفت و سپس حزب الله بزرگترین واحد کماندویی آنها را هدف قرار داد. حمله حزب الله هم حمله گسترده ای بود و بعد از آن اسرائیل قدرت حزب الله را قشنگ درک کرد.
حمله تلافی جویانه اسرائیل به ایران یک حمله نمادین به نظر می رسید، نه به اندازه گفتگوهایی که آنها در مورد آن می کردند. اسرائیل خاک عراق را برای هدف قرار دادن پایگاه های نظامی در سه شهر ایران استفاده کرد، این حمله در واقع از پایگاه های آمریکا در عراق انجام شد و به نوعی حمله آمریکا بود نه اسرائیل. اسرائیل فقط نام اش در آن رسانه ای شد تا نشان دهند که این حمله اسرائیلی بوده است.
در این حمله چهار سرباز ایرانی به شهادت رسیدند. ایرانی ها کل فیلم حمله خود و همچنین حمله آنها را پخش کردند.
ترس امریکا و اسرائیل از حمله گسترده ای ایران
به گفته تحلیلگران نظامی، حمله ایران شدید و خسارت بار بود، اما حمله آنها آسیب چندانی وارد نکرد. و ثانیاً حمله توسط آمریکا بود و اسرائیل فقط به عنوان اجرا کننده یک نمایش مطرح شد. در واقع آمریکا و اسرائیل از یک جانب خواهان جنگ با ایران هستند و از جانب دیگر نیستند. آنها از یک طرف می ترسند که در اقدامات متقابل ایران نیز متحمل خسارات جدی شوند و از طرف دیگر نیز می دانند که تمام مشکلاتی که در غزه، لبنان، عراق و یمن با آن روبه رو هستند، فقط به خاطر ایران است. بنابراین، برای پایان دادن به این مقاومت، مستقیماً می خواهند به ایران حمله کنند و وضعیت ایران را مانند وضعیت عراق، افغانستان و لیبی دچار کنند، یعنی زیرساخت های ایران را از بین ببرند، اما از این هم می ترسند ایران هم این قدرت را دارد که می تواند با تخریب زیرساخت های آنها در منطقه مقابله به مثل کند، زیرا ایالات متحده امریکا پایگاه هایی در کشورهای خلیج فارس به ویژه در هفت ایالت امارات متحده عربی دارد که می توانند مورد حمله ایران قرار بگیرند. همین طور دبی که شهر شیشه ای است تنها با توپ های ایران می تواند نابود شود و نیاز به موشک هم نیست و همین طور پایگاه های آمریکا در قطر، بحرین و کویت و… در رادار موشک های ایران است. و ناوگان آمریکایی نیز می تواند مورد حمله ایران قرار بگیرد و ایرانی ها از قبل موشک های خود را به سمت آنها چرخانده اند.
لزوم ادراک دشمن از قدرت دفاعی ایران
می دانید که چند سال پیش نیز ترس جنگ با آمریکا وجود داشت و آمریکا ناوگان دریایی خود را به خلیج فارس آورده بود، آن زمان در جلسه ای با فرماندهان ارتش وقتی مقام معظم رهبری در مورد قدرت دفاعی ایران سوال پرسیدند آنها گفتند که ما می توانیم در همان دقیقه اول آنها را پاسخ بدهیم و به آنها آسیب زیادی وارد کنیم. مقام معظم رهبری فرمودند که این ناکافی است باید در حمله اول حد اقل شش میلیون سرباز امریکایی کشته شود. اینجوری خودتان را آماده کنید. پس از آن به همین ترتیب آنها آمادگی کردند. حدود هشت تا ده سال از آن زمان می گذرد، قطعا اکنون پیشرفت های زیادی شده است. بنابراین آمریکایی‌ها می دانند که چقدر می تواند به آنها آسیب برسد، لذا فرماندهی این حمله اسرائیل را برای خودشان نگه داشته‌اند، بنابراین این یک حمله محدود و با آسیب کمتری بوده است تا ایران زیاد تحریک نشود. اما بلافاصله پس از این حمله، مقام معظم رهبری به نیروهای خود دستور دادند که اسرائیل از قدرت ما اطلاعی ندارد، اکنون به گونه ای حمله کنید که آمریکا و اسرائیل تصور واقعی از قدرت ما پیدا کنند. ما در حملات قبلی قدرت کامل خود را نشان ندادیم، بنابراین آنها دچار سوء تفاهم شدند.
همین امروز آمریکا به اسرائیل هشدار داده است که ایران در حال تدارک یک حمله بزرگ است و همچنین گفته است که ما در کنار اسرائیل هستیم. ما نیز از شما می خواهیم که در کنار اسرائیل باشید تا شما نیز مزه آن را بچشید.
دلیل ترس آمریکا از جنگ مستقیم با ایران
اما از سوی دیگر، ایران نیز در واقع نمی‌خواهد جنگ مستقیم با آمریکا آغاز کند، بلکه خود آمریکا هم این را نمی‌خواهد. چون آمریکا می داند که اگر او مستقیم وارد جنگ شود، دیگر قدرت های منطقه مثل روسیه و چین هم وارد میدان می شوند و کل منطقه ویران می شود. لذا ایران هم می خواهد به طور کامل از این جنگ اجتناب کند تا جنگ تمام عیار رخ ندهد.
اختلاف استراتژی جنگی ایران و اسرائیل
اما در مورد استراتژی این جنگ عرض کنم که استراتژی جنگی اسرائیل و ایران بسیار متفاوت است. ایران جنگ طولانی مدت می خواهد، جنگ فرسایشی تا دشمن خسته شود. ایران تجربه زیادی از این جنگ دارد. یک نوع جنگ این است که هر دو طرف فوری به یک دیگر حمله می کنند این آن را می کشد و آن این را می کشد آخرش یکی زمین دیگری را می گیرد و تمام. ایران این چنین جنگ را نمی خواهد. در چنین جنگ خسارت زیاد است اما سود کمتر. اما در یک نبرد خسته کننده، اعصاب دشمن فرسوده می شود. زمانی که اسرائیل حمله خود را به غزه آغاز کرد، ادعا کرد که حماس را در عرض چند ساعت از بین خواهد برد و گروگان ها را پس خواهد گرفت. اما می بینید که 13 ماه است جنگ ادامه دارد و گروگان ها پس گرفته نشده اند، حماس با وجود این همه فداکاری، جایگاه خود را حفظ کرده است، مقاومت ادامه دارد. زیرا جنگ حماس یک جنگ خسته کننده است، اما اسرائیل خسته است، مردم اسرائیل از جنگ خسته شدند. سیاست ایران این است که جنگ زمینی و طولانی مدت باشد همه متخصصان جنگی ایران، چه ارتش ملی و چه سپاه قدس، متخصص جنگ کلاسیک نیستند آنها متخصص جنگ چریکی هستند. ایالات متحده بارها در جنگ های چریکی شکست بدی خورده است، ویتنام نمونه ای است که امریکا با شکست شرم آور بازگشت و جدیدترین نمونه آن جنگ در افغانستان بود. آمریکا می خواست یک بار برای همیشه افغانستان را زیرو رو کند و روی اش قابض شود اما نتوانست و در نهایت خسته شد و مجبور به فرار شد. اما تخصص ایران برعکس است. و این دو مهارت جنگی مجزا هستند. به عنوان مثال کشتی و کراته را در نظر بگیرید. مثال آمریکا و اسرائیل مثال کراته است اما تخصص ایران در کشتی است. آنها کسانی هستند که بی رویه حمله می کنند، اما ایران و حماس و غیره کشتی گیرانی هستند که با حفظ خونسردی و ریختن برنامه، در تسخیر دشمن مهارت دارند. بنابراین، ایران قطعاً به چنین جنگی نخواهد رفت که جنگ مستقیم بین ایران و آمریکا باشد، حتی با اسرائیل هم، طرفدار جنگ مستقیم نیست.
اگرچه اسرائیل فکر می کرد که با کشتن رهبران حماس و حزب الله آنها را می تواند عقب براند، اما کور خوانده بود. تشدید حملات حزب الله و حماس بعد از کشتن شدن رهبران شان خیلی بیشتر از قبل بود. مثل خبر امروز که حزب الله توانست هفت اسرائیلی از جمله افسران آنها را بکشد و به ویژه حمله هواپیمای بدون سرنشین به خانه نتانیاهو یک حمله باور ناکردنی بود. نقطه عطف بزرگی در این جنگ همین حمله به خانه رهبر صهیونیست ها بود.
بهرحال، ایران از ابتدا اعلام کرده بود که ما عجله نخواهیم کرد و تنبلی هم درکار نیست. این بدان معناست که وقتی زمان مناسب باشد، با برنامه ریزی پاسخ خواهیم داد. آمریکایی‌ها قبلاً پیش‌بینی کرده‌اند که این حمله از سوی ایران بسیار شدید و بسیار مخرب خواهد بود.
بهترین انتخاب حزب الله برای دبیرکل
در عین حال، حزب الله پیشرفت هایی داشته است از جمله اینکه شیخ نعیم قاسم، معاون شهید سید حسن نصرالله را بعنوان دبیر کل حزب الله معرفی کند، نعیم قاسم از بانیان حزب الله هستند و در کادر حزب الله بزرگترین و مهم ترین شخصیتی دارند. بنابراین این انتخاب حزب الله، انتخاب دقیقی است. از زمان تشکیل حزب الله در سال 1982، نعیم قاسم معاون دبیر حزب الله بوده است و تجربه او در این زمینه بسیار زیاد است حتی قبل از حزب الله نیز وی فردی پویا و فعال بود و پس از تشکیل حزب الله نیز به عنوان مبلغ و معلم مشغول به کار بود، و در کادر حزب الله فعالیت های مانند تربیت جوانان، آموزش آنان و رسیدگی به امور اداری را به عهده داشت.
سید حسن نصرالله دبیر کل حزب الله بود، معلوم است که نمی توانست کار اداری انجام دهد، کارش این بود که دستورات را صادر کند، سپس این دستورات را در واحدهای مختلف اجرا کردن و همه امور حزب الله را سامان دادن، مسئولیت نعیم قاسم بود. از این رو او مهمترین فرد حزب الله بود و به هر جلسه حزب الله خارج کشور یا داخل اعزام می شد. همانطور که پس از شهادت اسماعیل هنیه، رئیس سیاسی حماس، یحیی سنوار که فرمانده میدانی بود، به عنوان رئیس حماس منصوب شد که با وجود اینکه ایشان هم شهید شد، اما انتخاب بسیار خوبی بود، همین طور نعیم قاسم هم فرمانده میدانی حزب الله است و انتخاب او برای رهبری این گروه بسیار مناسب است. از آنجایی که ایشان نیازی به آموزش ندارد، او کسی است که همه را آموزش داده است. فرماندهانی که در این جنگ شهید شدند همه تربیت یافته ی نعیم قاسم بودند. لذا امیدواریم که در سرپرستی ایشان حزب الله رشد کند و در پاک کردن اسرائیل از صفحه جهان موفق شود.