خطبات نماز جمعہ ۴ آبان ۱۴۰۳

نظام ولایت به ملت ها صبر و ثبات می بخشد: حجۃ الاسلام و المسلمین سید جواد نقوی

زندگی بدون تقوا زندگی حیوانی است و بشریت امروز شاهد آن است. امروز انسان بدون تقوا مثل حیوان درندہ هست و ما درنده بودن آن را می بینیم. این نتیجه دینی است که تقوا ندارد. فرقی نمی کند که انسان بدون تقوا مسلمان باشد یا غیر مسلمان. امروز می بینیم که صهیونیست ها و متحدانشان مانند غرب، آمریکا، دولت هند، خائنان عرب، همه حیوان درندہ هستند.

حجۃ الاسلام و المسلمین سید جواد نقوی
مدیر جامعه العروۃ الوثقیٰ
مسجد بیت العتیق
لاهور پاکستان

۴ آبان ۱۴۰۳

خطبه اول: نظام ولایت به ملت ها صبر و ثبات می بخشد
خطبه دوم: چرا ظالمان آنقدر مطمئن هستند که هر چه ظلم کنند مسلمانان ساکت می مانند؟
گستره تقوا به اندازه ی گستره ی زندگی انسان است و یک طرف زندگی انسان زندگی دنیوی است و طرف دیگر آن زندگی اخروی است، زندگی دنیوی گرچہ درآن زندگی می کنیم اما حقیقت اش را نتوانستیم ادراک کنیم و نه فقط ما، بلکه موجودات زنده ای که زندگی مادی دارند این زندگی را درک نکردند حتی اگر بخواهند درک کنند نمی توانند زیرا این توانایی به آنها داده نشده است. اما انسان بااینکہ توانایی ادراک آن را دارد ادراک نمی کند۔ اگر انسان واقعیت زندگی را درک نکند، از حیوان بدتر است. و قرآن می فرماید که «بل ھم اضل» این انسانی که با وجود عقل و درک و فهم واقعیت زندگی خود را درک نمی کند، این انسان از حیوان بدتر است.
زندگی اخروی اسطورہ نیست
مرحله دوم زندگی انسان، حیات آخرت است، ما نقشه آن را کاملاً تحریف کرده ایم، ارتباط آن را با زندگی دنیوی قطع کرده ایم، زندگی دنیوی را به زندگی حیوانی تبدیل کرده ایم و آخرت را بہ اسطوره بهشتی تبدیل کرده ایم. با وجود راهنمایی های فراوان از سوی کتب آسمانی و پیامبران الهی، ما زندگی پس از مرگ را فقط یک افسانه دانسته ایم. برای همین هیچ تاثیری روی زندگی ما ندارد.
خطر انسان از انسان
طبق تعابیر قرآن، زندگی دنیوی نشئت اولیٰ و آخرت نشئت اخریٰ است. یعنی این زندگی مرحله اول است و آن مرحله دوم است، برای حفظ زندگی انسان درین دو مرحلہ خداوند بهترین برنامہ را ترتیب دادہ است، زیرا اگر به بقیه موجودات نگاه کنید متوجه می شوید کہ هر گونه از موجودات دیگر از سوی ھم نوع خود شان در خطر نیستند، مثل گاو ھیچ وقت از گاو دیگر در خطر نیست، گرگ ها از سوی گرگ ھای دیگر در خطر نیستند گوسفندھا از سوی گوسفندان دیگر خطری احساس نمی کنند۔ اما انسان تنھا موجودی است کہ از سوی انسان دیگر در خطر است۔ بلکہ خطر از جانب خود انسان بیش از خطر انسان دیگری است۔ از جانب نفس خود و از جانب هوسهای خود بیشتر در خطر است، به خاطر ھمین دعاهایی که درین زمینہ وارد شدہ آموزش می دھند کہ انسان از شر نفس خودش بہ خدا پناہ ببرد. «نعوذ باللہ من شرور انفسنا و سیئات اعمالنا». چقدر آدم می تواند برای خودش خطرناک باشد، حفاظت جان خودش در مقابل شرور نفس را بخاطر ھمین ’جهاد اکبر‘ نامیدند و بعد از آن، این انسان چقدر برای ھم نوع خودش خطرناک است، پایانی ندارد. به همان اندازه که انسان ها انسان ها را کشته اند، نه گرگ و نه هیچ حیوان دیگری انسانھا را نکشته است. در زمان خلقت انسان، فرشتگانی که به خدا می‌گفتند این موجود خون می‌ریزد، به همان وحشیگری انسان اشاره می‌کردند که او به زمین می‌رود و خون می‌ریزد، او خون ریخته است و هنوز هم خون می‌ریزد وقتی فردی از جانب خودش در خطر است، چقدر برایش مهم است که از خودش محافظت کند. لذا خداوند تقوی را قرار داده تا انسان به وسیله آن از خود محافظت کند.
ایمان و عمل نردبان حیات طیبہ
و آنگاه تقوا پله و نردبانی برای رسیدن به حیات طیبه قرار گرفته است، این گونه نیست که خداوند اندیشه حیات طیبه را داده و پس از آن جستجوی آن را به خود انسان واگذار کرده است، بلکه راہ رسیدن به جایگاه حیات طیبہ زندگی را هم گفته است و آن ایمان و عمل صالح است.
مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَكَرٍ أَوْ أُنثَىٰ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً ۖ
این حیات طیبہ هم دنيوى است و هم اخروى و حیات طیبہ دنیوی مقدمہ ای است برای حیات طیبہ اخروی۔ خداوند از آن مثالى زده است كه مثال حیات طیبہ شجرہ طیبہ است کہ ريشه‌هاى آن استوار و شاخه‌هاى آن در آسمان بلند است و ھر لحظہ پربار است.
شخصیت ھای مقدس عقیم کی ھا ھستند؟
در اینجا نمونه های زیادی از حیات طیبه را که بی ثمر و بیهوده است، پذیرفتہ ایم. مثلا برخی از شخصیت های مقدس که عقیم هستند. شهید مطهری می‌گوید که مانع بزرگ امت، شخصیت‌های مقدسی هستند که همه بشریت پشت سرشان ایستاده‌اند اما آنھا مانند درختی بی‌ثمر هستند. شھید مطھری این شخصیت ھا را بی مسئول می داند اسم شان خیلی بزرگ است اما مسئولیتی بہ گردن نمی گیرند۔ در عصر امروز می بینید چقدر شخصیت های بزرگ وجود دارد، اما غزه ناپدید شده، احساس مسئولیت نیست، لبنان در حال از بین رفتن است، احساس مسئولیت نیست، کشمیر هضم شده است، احساس مسئولیت نمی کنند، اما به قول شهید مطهری اینھا مانند سدی هستند که جلوی آب را می گیرند و کل ملت پشت آنھا وا می استد ولی نمی گزارند جلوتر بروند۔ و ملت آن را شجرہ طیبہ می دانند حال آنکہ چگونہ شجرہ طیبہ است کہ ثمرہ ای ندارد۔ قرآن بہ کسی شجرہ طیبہ توصیف کرده است که ریشه‌هایش آن‌قدر قوی است که هیچ قدرتی نمی‌تواند آن را تکان دهد و ثمر و میوه می‌دهد. درختی کہ بی ثمر است شجرہ خبیثہ است۔
از نظر قرآن، جامعه مؤمنین که شجره طیبہ است، باید پایدار باشد. چون قوام شرط اساسی شجره طیبه است. و این پایداری و ثبات توسط قول ثابت بہ جامعه مؤمنین حاصل خواهد شد، هیچ جامعه مؤمنی بدون قول ثابت نمی تواند به ثبات برسد. اگر جامعه مؤمن مثل پاکستان بخواهد از راه دیگری به ثبات برسد، چه باید بکند؟ ما به نام ثبات پاکستان هر کاری کردیم جز مراجعہ بہ قرآن، به هر دری زدیم، حالا با صدا زدن علمایی مثل ذاکر نایک سعی کردیم در پاکستان ثبات ایجاد کنیم.
فھمیدن قول ثابت پاکستان قبل از انقلاب اسلامی
استراتژی اتخاذ شده برای ثبات اقتصادی و سیاسی در پاکستان تا حد زیادی شکست خورده است. اگرچه پاکستان این تمایز را دارد که او اولین کشوری بود که قول ثابت را فهمید. پاکستان در سال 1930 با تلاش علامه اقبال که قبل از شروع نهضت انقلاب اسلامی در سال 1962 بود، قول ثابت را به دست آورد، اما امام خمینی در سال 1979 میلادی با همین قول ثابت به ایران ثبات بخشید. اگر چه ایرانی‌ها هم قبلاً قول ثابت داشتند، اما تا زمان آمدن امام خمینی (ره) برجسته نشد. علامه اقبال در سال 1930 پاکستانی ها را از نظام اسلامی آگاه کرد، هرچند قبلاً ھم از طریق اشعار مختلف خود، قول ثابت و نظام اسلامی را مطرح می کرد۔ ولی در سال 1930 میلادی ایشان بعنوان یک مانیفست نظام اسلامی را تبیین کرد۔ تقریبا یک قرن از آن زمان بدون هیچ نتیجه قابل توجهی می گذرد. در جستجوی ثبات در پاکستان، به جای تکیه بر قول ثابت، مسیرهای جایگزین مورد بررسی قرار می گیرد. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در کنفرانسی که در تهران در مورد علامه اقبال برگزار شد، سخنرانی فوق‌العاده‌ای به مدت دو ساعت و نیم ایراد کردند و از اینکه علمای ایران زودتر سعی در گسترش افکار اقبال نکردند، ابراز تأسف کردند۔ علامہ اقبال بعد از ناامید شدن از ھموطنان خودش خطاب به ایرانیان را به زبان فارسی آغاز کرد و برای آنان از آمدن رهبری پیشن گویی کرد که آنان را از زنجیر ظلم رها کند. اولین کسی که اندیشه های اقبال را به ایران معرفی کرد دکتر علی شریعتی بود که اقبال را یک رهبر بصیر و انقلابی معرفی کرد. ایرانیان قول ثابت را پذیرفتند و علیرغم مخالفت بین المللی، دولت قوی و باثبات ایجاد کردند. و امروز تمام دنیا می خواهند این نظام را با تمام تاکتیک هایش سرنگون کنند، اما با شکست مواجه است.
آیات مختلفی از قرآن کریم در مورد پایداری و ثبات صحبت می کند که به برخی از آنها اشاره می کنم:
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا لَقِيتُمْ فِئَةً فَاثْبُتُوا وَاذْكُرُوا اللَّهَ كَثِيرًا لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ (انفال، 45)
اى مؤمنان، وقتى با گروهى از دشمنان روبرو می شوید، در مقابل آن، استوار باشيد، يعنى عقب نشينى نكنيد، بايد قوى و استوار باشيد. در سوره اسراء آمده است که در مورد رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم خداوند فرمود: ای رسول، اگر خداوند تو را ثابت قدم نمی کرد، به آنان متمایل می شدی، اما چنین نکردی، زیرا خداوند به شما ثبات داده بود. در سوره نحل الله بزرگترین قدرت خداوند «روح القدس» نامیده شده است که به مؤمنان نیرو می بخشد. اگر خدا را یاری کنید، خداوند شما را یاری می کند و با این یاری خداوند ثبات می بخشد.
کمک ھای خداوند در سایہ اتخاذ قول ثابت
هنگامی که ثبات و پایداری فرا رسید، معنایش این است کہ همه کمک ها از جانب خداوند رسید است. واقعه معروف طالوت، هنگامی که گروه کوچکی با گروهی بزرگ درگیر شدند، افراد گروه کوچک طالوت از دیدن لشکر بزرگ جالوت ترسیدند. همانطور که امروز پاکستانی ها می گویند، ایستادن درمقابل قدرت های بزرگی مانند اسرائیل و آمریکا احمقانه است. قانون خدا این است که به گروه کوچکی کمک می کند تا قدرت های بزرگ را نابود کنند. مهمترین چیزی که طالوت با آن جالوت را شکست داد چه بود؟ دو نفر از گروه طالوت پیش رفتند و این فرمول خداوند را پذیرفتند و سپس از خداوند برای آنها پایداری و دوام خواستند. این همان سلاحی است که با آن پیروز شدند. امروز می توانیم ببینیم که گروه کوچک چقدر قوی است. حتی کوه هایی مثل اورست و کتو شرمنده حماس و حزب الله هستند.
ضعف با قول ثابت از بین می رود
غیر از این، آیات دیگری وجود دارد که خداوند متعال در مورد ثبات بحث کرده است که پایه اصلی شجره طیبه، ثبات است که جماعت مؤمنان به واسطه آن پایدار و موفق باشد. و خداوند تبارک و تعالی این ثبات را از طریق قول ثابت عطا می کند. وقتی ثبات می آید، ضعف از بین می رود. امروز پاکستان تسلیحات زیادی دارد اما موضع این ابرقدرت مسلمان بسیار ضعیف است. آنها راه حل دو دولتی را پیشنهاد می کنند، یعنی اسرائیل یک کشور است، اما فلسطین حق دارد یک کشور کوچک داشته باشد. با وجود اینکه یک قدرت هسته ای هستید، اما چنین موقعیت ضعیفی دارید. کره شمالی در حالی که یک ابرقدرت نیست، آمریکا را تحت کنترل خود نگه می دارد. ترامپ برای دیدار با رهبر کره شمالی در مرز آن می رود. کره شمالی چه چیزی دارد؟ ورشکسته مالی هست. در اطراف آنها کشورهای قدرتمندی مانند چین، روسیه، ژاپن قرار دارند. پاکستان نمی تواند افغانستان را کنترل کند. رهبران ما، و علمای ما از افغانستان التماس می کنند که تروریست ها را کنترل کند. وقتی شما نمی توانید چنین همسایه ضعیفی را کنترل کنید، این بدان معناست که شما قوی نیستید زیرا قدرت از ثبات ناشی می شود. و این یک دستور کامل از جانب خداوند است. رسومات فرهنگی که به نام دین انجام می دهیم، منشور خداوند نیست. این رسومات را ما ایجاد می کنیم و این رسومات فرهنگی ثبات نمی دهد. چیزهایی که ما در عید یا رمضان می پزمیم، هنجارهای فرهنگی است که ما ایجاد کرده ایم و نه آنچه که خداوند به ما گفته است که در این مناسبت ها چه بخوریم. از آنچه خداوند به ما داده است، ما آن را بر اساس محاسبات خود مرتب کرده ایم.
آموزش محض ثبات دھندہ نیست
خداوند نظام زندگی را آفریده است. آموزش اگر نتواند سیستمی ایجاد کند قول ثابت نیست. عده ای هستند که می گویند ما چهار تا کارشناسی ارشد داریم اما هنوز کاری پیدا نکردیم۔ ھیچ کاری از دست شما برنمی آید. چیزهایی هست که بعضی ھا می گویند حال آنکہ شما توقع این حرف ھا را از آنھا ندارید. ایلان ماسک، ثروتمندترین مرد جهان، هفته گذشته به عنوان بخشی از کمپین انتخاباتی دونالد ترامپ از یک دانشگاه دیدن کرد. او به دانشجوھا گفت که شما وقت خود را در دانشگاه تلف می کنید زیرا این آموزش مفید نخواهد بود. گفت بعد از گرفتن این همه مدرک میری بیرون از بانک وام بگیری تا یه کاری انجام بدی. او گفت موفقیت در این نیست بلکه موفقیت در بودن با یک فرد با تجربه است. او راز موفقیت را به اشتراک گذاشت که بودن در کنار یک فرد با تجربه و یادگیری مهارت های لازم، رمز موفقیت است. این گفته از چنین فردی بسیار تعجب آور است.
اگر ثبات از آموزش می آمد، ما 70 سال است که برنامه درسی را داریم می خوانیم۔ مجاهدین حماس چقدر برنامه درسی را مطالعه کرده اند، مجاھدین حزب اللہ چند تا کتابھا را خواندند. اگر بعد از مطالعه متون درسی قدمی به سوی نظام الھی برداشتہ نشود، هرگز ثبات نخواهد آمد. متون درسی ولایت از قرن ها پیش وجود داشته است، اما نظام ولایت تا امروز قابل اجرا نشد. تا ولایت از برنامه درسی خارج نشود و وارد نظام نشود، ثباتی وجود نخواهد داشت. چه کسی بیشتر از پاکستانی ها متون درسی ولایت را خوانده است، اما چرا ثبات وجود ندارد؟
شجره طیبه درخت موفقیت است که از ثبات می آید. حیات طیبه از قول ثابت است که از طریق نظام ولایت و امامت عطا می شود، حیات طیبه ثمره و نتیجه نظام ولایت و امامت است.
خطبه 2
انسان بدون تقویٰ حیوان درندہ است
زندگی بدون تقوا زندگی حیوانی است و بشریت امروز شاهد آن است. امروز انسان بدون تقوا مثل حیوان درندہ هست و ما درنده بودن آن را می بینیم. این نتیجه دینی است که تقوا ندارد. فرقی نمی کند که انسان بدون تقوا مسلمان باشد یا غیر مسلمان. امروز می بینیم که صهیونیست ها و متحدانشان مانند غرب، آمریکا، دولت هند، خائنان عرب، همه حیوان درندہ هستند. گروه دوم تماشاگران خاموش هستند. گروه کوچکی هستند که با آنها می جنگند و کسانی هستند که صحبت می کنند و دست به عمل می زنند که در اقلیت هستند.
و عده ای هم هستند که اظهارات توهین آمیز و تحقیرآمیز می کنند. چند روز پیش نخست وزیر کشورمان تعدادی از دانشجویان فلسطینی را در دانشگاه پزشکی پذیرفت و سپس با آنها عکس گرفت و گفت جامعه جهانی جلوی جنایات را نمی گیرد. بابا شما خود جامعه جهانی هستید. شما با متحدان صهیونیستی که هیچ گامی برای توقف جنایات بر نمی دارند، روابط دوستانه دارید. و شما با ایران که جنگ را رهبری می کند، روابط دوستانه ندارید. این نبرد در جایی خودش سرنوشت ساز است که منافقان و کافران و ستمگران از مؤمنان واقعی جدا می شوند. بین افراد صالح و ناصالح فاصله ایجاد می کند. این جنگ پایان نمی یابد تا زمانی که این فاصلہ ھا را ایجاد نکند و بعد خداوند به وعده خود عمل خواھد کرد.
بی ثباتی احساس ناتوانی می آورد
کشور ما به دلیل بی ثباتی اقتصادی و سیاسی احساس ناتوانی می کند. این شرم است نه عجز. خوب چه چیزی برای سایر مردم و علماء مانع ایجاد کردہ است؟ آیا از صندوق بین المللی پول شما ھم وام گرفته اید؟ اگر مجلس، دولت و سیاستمداران صحبت نمی کنند، چه چیزی شما را از صحبت کردن باز داشته است؟ در ابتدا صدای تحریم اسرائیل را بلند کردند. اگر تحریم می کردید این پپسی و کوکا و غیره در پاکستان دیده نمی شد. اگر بتوانید آن را از بین ببرید، تأثیر زیادی خواهد داشت. کسانی که می گویند تحریم، همان چیزهای اسرائیلی را روی میزشان دارند.
در 7 اکتبر سکوت کامل حاکم شد. در کنار این، حزب مخالف نیز برای آزادی رهبر خود دست به اعتراض زد. مقامات دولتی کنفرانسی را برای پیشنهاد راه حل تحقیرآمیز دو دولتی تشکیل دادند. چرا این غیورهای جهادی حرف نمی زنند؟ اگر مردم و علمای پاکستان صدای خود را بلند کنند، می توانیم به مشکل فلسطین پایان دهیم. اگر فقط 100 میلیون نفر به خیابان بیایند، این جنگ در همان روز به پایان می رسد. اسرائیلی ها مراکز تجاری، بانک ها، شرکت ها و مؤسسات در پاکستان دارند که ما نباید آنها را اجازه فعالیت دهیم. آنها از پاکستان درآمد کسب می کنند و بر فلسطین بمب می اندازند. اگر آنها را 24 ساعت محاصره کنند، این جنگ تمام می شود. دشمنان مطمئن هستند که هر چقدر به مسلمانان ظلم کنیم آنھا حرفی نمی زنند. ما هر روز می شنویم که شهدا، رهبران حماس، حزب الله شهید می شوند و ما فقط ابراز ناراحتی می کنیم. اگر پرچم فلسطین را در اطراف خود نصب کنیم، تاثیرگذار خواهد بود، زیرا رسانه ها این چیزها را منعکس می کنند. دارند از سکوت ما سوء استفاده می کنند. اینکه چرا سکوت وجود دارد داستان بسیار دردناکی است. هر زمان که پاکستانی ها صدای خود را برای کسی بلند می کردند، مقداری بودجه از جایی می آمد. آنهایی که امروز ساکت هستند گویا بودجہ ای نیامدہ است. امروز فلسطین، می پرسد چه زهری نوشیده ای؟ در پیشگاه خداوند پاسخگو نیستید. اینطور نیست که اگر سکوت کنی هیچ اتفاقی برایت نمی افتد. در سه سال بعد از واقعہ کربلا، حرمت مدینه و مکه به وحشیانه ترین شکل توسط همین ظالمان زیر پا گذاشته شد. بازی با عفت زنان به مدت سه روز در مدینه حلال شد. این نتیجہ سکوت کربلا بود. صهیونیسم در پاکستان در نهادهای مختلف پاکستان در حال رشد است و افراد دارای چنین تفکرات صهیونیستی سکوت اختیار کرده اند. برخی از علما قبلا گفته بودند که باید اسرائیل را بپذیریم. چون بن سلمان اسرائیل را به رسمیت شناخته است، بنابراین این علما نیز می خواهند آن را به رسمیت بشناسند. اما آیا حسینی در پاکستان مرده است؟ ما باید اثبات کنیم که حسینیت در پاکستان زنده است. ما باید اثبات کنیم که شیعه کوفی نیستیم. اگر شیعہ ای حسینی، زینبی، علوی، فاطمی باشند، ساکت نمی نشینند. ما از این شهدا حقی بہ گردن مان داریم کہ حداقل صدای خود را برای آنها بلند کنیم.